سیر تکامل مانکنها
هر معضلی در جامعه منشا و دلایلی در پشت صحنه دارد و بهتر است که قبل از محکوم کردن شاهد مثالهای آن معضل، اصل و منشا معضل مورد بررسی و تحقیق قرار گیرد ؛ در واقع از کلیات به دلیل جزئیات پی ببریم.
امروزه یکی از مهمترین و شایعترین معضلات موجود در جامعه اسلامیمان ، معضل پوشش و حفظ حجاب است و این پوشش و حجاب مختص به جنس مونث نیست بلکه در اسلام حجاب امری عمومی و همه جانبه است اما با توجه بوجود خصوصیات مختص به اناث و زیباییهای منحصر بفردی که خداوند متعال به جنس مونث عنایت فرموده است ،بیشتر به موضوع حجاب در جنس مونث پرداخته میشود تا مذکر.
طبق مقدمه ای که گذشت در ابتدا باید الگوی بد حجابی یا بی حجابی را مورد بررسی قرار دهیم چون در جوامع امروزی در بسیاری از امور افراد با الگو برداری از نمونه ای که در ذهنشان آن را الگوی برتر شناخته اند خود را میسازند یا بازسازی میکنند و البته عده ای نیز هستند که خود را در حدی نمیبینند که الگویشان را خودشان انتخاب کنند پس الگوی دیگران را الگوی خود قرار داده و بدون هیچ دلیل منطقی و تفکر عقلی پذیرای آن میشوند.
افراد گروه اول یعنی کسانی که الگوی برترشان را خودشان از متن جامعه گرفته اند از تفکر و تعقل بالاتری نسبت به گروه دوم برخوردارند، این افراد تناسبی بین خود و الگوی مورد نظرشان یافته و سعی در عمل و تفکر و حتی احساسی مشابه با آن دارند ،همان چیزی که جامعه شناسان هنجار مینامندش.
و اما گروه دوم خود را بدست دیگران میسپارند تا شخصیتشان طبق او شکل بگیرد، البته این افراد سعی بر این دارند تا از کسی تبعیت کنند که اعتمادشان را جلب کرده است.
این افراد نسبت به دسته اول بیشتر در معرض خطر و ناهنجاریهای اجتماعی قرار دارند چون تعقل و تفکر در انتخاب هنجارشان بسیار کم و ناچیز است.
این مقدمات آورده شد تا عمق فاجعه در مورد گونه ای دیگر از الگو برداری مشخص شود.
کسانی که مانکنهای یک مغازه را الگوی خود قرار میدهند در کدام گروهبندی قرار میگیرند؟
متاسفانه این روزها مانکنهای بدن نما الگوهای شخصیتی عده ای شده اند و هر روز بر تعداد این افراد افزوده میشود.
مانکنهای آتشین وسیله کسب سود عده ای از افراد سود جو گشته ،مانکنهایی که تبلیغ حجاب اسلامی در جامعه اسلامیمان را زیر سوال میبرد.چه کسی بر این صنفها نظارت دارد؟ آیا ناظران محترم گذشته از نظارتی که مرتب باید انجام دهند در کوچه و بازار گذر نمیکنند؟شاید با هواپیمای شخصیشان به محل کار و از پشت مانیتورها بر صنفها نظارت دارند!اصلا شاید لازم نیست سر کارشان حاضر شوند!
مانکنهای رنگارنگ که هر روز خوش اندامتر و خوش سیماتر و خوشپوشتر میشوند و حتی چشم کودکان را بخود خیره میکنند،مانکنهای شیطانی که عده زیادی را در بند خود کرده اند.و اینگونه شد که مانکنهای آتشین الگو شدند و ای کاش موضوع به همین جا ختم میشد.
معضل اصلی زمانی آغاز شد که مانکنها از پشت ویترینها به خیابانها نقل مکان کردند و متحرک شدند.حالا دیگر خیابانها پر از مانکن شده اند ،مانکنهایی که حرف میزنند ، راه میروند و میتوانند ناهنجاری تلقین و تزریق کنند .زمانی که یک شی توانایی ارضای یک نیاز یا میل انسان را دارد ،پس یک انسان در مقایسه با یک شی بسیار تاثیر گذارتر خواهد بود.
از مانکنهای ثابت تا مانکنهای متحرک پیش رفته ایم و خدا میداند این تکامل تا کجا پیش خواهد رفت.مانکنهای خاموش همچنان کشف حجاب میکنند و هیچکس این سکوت را نمیشکند .
حضرت امام فرمودند که زنان درتاریخ دو مرحله مظلوم بوده اند یکی در عصر جاهلیت که اسلام بر زنان منت گذاشت و آنان را که در اوج مظلومیت بودند نجات داد و دیگر زمانی که در ایران شاهنشاهی دستور دادند زنان را به بهانه آزادسازی از شرافت و عزتشان پایین کشیدند و اکنون امام نیست تا مرحله ای تازه در مظلومیت زنان را مشاهده کند.
لطفا در صورت کپی برداری منبع ذکر گردد ( مطلب با نام اصلی و بنام نویسنده ذکر گردد.)http://shaygan.parsiblog.com
دوره دانشجویی همزمان با دوره جوانی است و در این دوره بسیاری از جوانان به ازدواج فکر میکنند.ازدواج واقعه ای مثبت و شیرین در زندگی است و آرزوی بعضی از جوانان و بسیاری از خانواده هاست.عده ای از دختران و پسران دانشجو به قصد ازدواج در دانشگاه ،اقدام به برقراری ارتباط و آشنایی های قبل از ازدواج میکنند. با این حال ، بر خلاف تصور مردم ،ازدواج پدید ای آسان نیست و همین طور آشناییهای قبل از ازدواج .بهمین دلیل ،بسیاری از اوقات ،چنین آشناییهایی منجر به مشکلات جدی در زندگی ،از جمله سوء استفاده های عاطفی و مشکلات تحصیلی میشود که بخصوص به سلامت روان دانشجویان صدمه جدی میزند.
در بسیاری از موارد نگرشهای اشتباهی در مورد ازدواج وجود دارد .محبوبیت ازدواج در میان خانواده های ایرانی و همچنین جوانان ،به فراوانی و گسترش باورهای اشتباه کمک کرده است.
وجود برداشتها و نگرشهای غلط درباره ازدواج،نیز خود ،فشار و استرس را سنگسنتر میکند.باورهای اشتباه در مورد ازدواج میتواند ضربه شدیدی به زندگی مشترک وارد کند ،زیرا باعث تصمیم گیریهای اشتباه میشود.
توجه به این نکات بسیاری از نگرشهای غلط را از بین میبرد:
گاهی اوقات افراد از ازدواج به عنوان یک وسیله استفاده میکنند.درحالی که ازدواج یک مرحله مهم رشد در زندگی انسان است نه یک ابزار.برای ازدواج ضروری است افراد به رشد روانی رسیده باشند که بتوانند علاوه بر قبول مسئولیت های زندگی شخصی،مسئولیت های زندگی مشترک را قبول کنند و از عهده چنین مسئولیت هایی بر آِند..
هیچ انسانی کامل نیست بلکه انسان در جهت کمال گام بر میدارد.پس در ازدواج این باور اشتباه است که زوج یا زوجه باید از تمام ابعاد کامل و بی نقص باشند.چنین باوری باعث میشود افراد هیچ وقت از همسرشان راضی نباشند چون کامل نیست.
هیچ یک از انسانها کاملا شبیه دیگری نیستند حتی دوقلوهای همسان.اما مهارت همدلی به انسانها کمک میکند تا بتوانند جدا از اختلاف ها و تفاوتهای که با هم دارند در کنار یکدیگر با رضایت زندگی کنند.
نکته بسیار اساسی که در ازدواج باید به آن توجه کرداین است که هیچ انسانی نمیتواند دیگری را تغییر دهد .انسانها زمانی که خود بخواهند تغییر میکنند.بهمین دلیل هنگام ازدواج باید فرد را همانطور که هست،پذیرفت و قبول کرد.اگر نمیتوانید چنین فردی را بپذیرید با همین شرایطی که هست،بهتر است او را بعنوان همسر انتخاب نکنید.
زنان نیز همانند مردان در قبال زندگی مشترک خود مسئولند .زن و مرد دوشادوش یکدیگر زندگی مشترک خود را میسازند نه آنکه مرد زندگی را بسازد و زن وارد یک زندگی آماده شود.
یکی از مشکلاتی که در زندگی مشترک رخ میدهد این است که اطلاعاتی از گذشته خود به دیگری میدهند که نه لازم است و نه ضروری.گاهی اوقات ،همین اطلاعات مفصل و غیر ضروری باعث ایجاد شک و تردید و سوء تفاهم های سنگین در زندگی میشود.البته این بدان معنا نیست که مخفی کاری شود و اطلاعات مهم نیز به یکدیگر داده نشود . به یاد داشته باشید ،موضوعی که تمام شده،ربطی به زمان حال ندارد و به طرف مقابل نیز مربوط نمیشود و لازم نیست بیان شود.ولی گفتن مطالبی که مربوط به زمان حال است و ارتباط مستقیم با فرد مقابل دارد بسیار اساسی است.چنان چه به درستی نمیدانید که چه موردی را باید به طرف مقابل بگویید و کدام را نگویید ،میتوانید در دوره های آموزش پیش از ازدواج شرکت کنید یا از مشاوران مرکز مشاوره اطلاعات لازم را بگیرید.
زن و شوهر علاوه بر زندگی مشترک ،دارای زندگی شخصی نیز هستند.آنان فعالیتهای شخصی ،دوستان و برنامه های دیگری نیز جدا از زندگی مشترک دارند که باید به آنها بپردازند.بنابراین امکان پذیر نیست که همیشه در کنار یکدیگر باشند.
مرد و زن هر دو مسئول خوشبخت کردن یکدیگرند .زن نیز همانند مرد چنین مسئولیتی را بر عهده دارد.
بیان احساسات مثبت مانند عشق و علاقه،یکی از ضروریات زندگی مشترک است.معمولا چنین بیان احساسات مثبت نه تنها مشکلی ایجاد نمیکند بلکه بیان نکردن آنهاست که مشکل زا است.
اگر عاشق باشید حتما ازدواج موفقی خواهید داشت؟عشق و عاشق بودن مبنای خوبی برای ازدواج نیست.علاوه بر عشق و عاشق بودن مبنای خوبی برای ازدواج نیست. علاوه بر عشق،زندگی مشترک ضروریات دیگری نیز دارد ،از جمله پختگی و بلوغ روانی و اجتماعی و موارد بسیار دیگر.هنگامی که مبنای ازدواج فقط بر یک عامل گذاشته شود و به بسیاری از نکات مهم دیگر آن توجه نشود ،مسلم است که احتمال شکست در ازدواج افزایش می یابد. نکته اساسی دیگر آنکه عشق،مفهوم سنگینی دارد و انواع مختلف عشق وجود دارد .منظور کدام عشق است؟
سلام باد به مِهری که ماه صورت بود***سلام باد به ماهی که مِهر سیرت بود
سلام باد به جسمی که جانِ عاشق از اوست*سلام باد به جانی که فیضِ خلقت بود
سلام باد به مَردی که روحِ مردی داشت***بزرگواری او فوق هر فضیلت بود
سلام باد به عقلِ بسیطِ پورِ عقیل***که سینه اش صدف ِ گوهرِ ولایت بود
سلام باد به مسلم تَبلورِ اسلام***که گِرد کعبه ی توحید در زیارت بود
رحیم و آینه ی رحمت خدا رویش***کریم و پای بسر آیتِ کرامت بود
زفیض تربیت آموزی سه حُجّتِ حق***وجودش آینه ی علم و حلم و حکمت بود
شد آن وجود به دامادیِ علی ممتاز***زَهی مقام که دارای این لیاقت بود
دَرِ مدینه ی عِلمِ نَبی بر او شد باز***که صاحبِ ادب و دانش و فصاحت بود
سفیرِ مکتبِ توحید در خداجوئی***اَمیر صَفدر صِفین در شجاعت بود
سفیر عشق و علمدارِ دوّمین هجرت***که رازِ قدرت اسلام از دو هجرت بود
به آستان حَسَن جبهه سودا زدل و جان***که مِهرِآلِ علی در دلش ودیعت بود
چنانکه داشت ابوالفضل دل به عشقَ حسین*وَرا به عشق حَسن آنهمه اِرادت بود
مدافع حَرَم اهل بیت پیغمبر***منادی شرف و عزت و عدالت بود
نوید بخش قیامِ حسین و مکتبِ او***نگاهبان حریم کتاب و عترت بود
این شعر ادامه دارد....
***
لطفا در صورت کپی برداری منبع ذکر گردد ( شعر با نام اصلی و بنام شاعر ذکر گردد.)http://shaygan.parsiblog.com
شعر میدزدند...
بال مرغ شعرم را چیدند...
اینجا خفقان شعرهاست...
نام شعر رنگ میبازد...
شعر سرمایه است برای شاعرش...
و حرفها دارد،گفته و ناگفته...
شعر بهانه نیست،شعر عشق است به آنچه میسرایی...
میگویند نام مدینه جذاب نیست...
اما مدینه چه جاذبه ای دارد ...
یکی آنرا "قسم به اشک علی میخواند" و دیگری"طوفانی از غم"!!!!
اما من میگویم مدینه ...
شهر نور است...
و شهر نور جذاب است...
شعر را دریابیم...
شعر محترم است ...
شعر را بشکافیم...
قلب شاعر آنجاست...
و بفهمیم که شعر کودکِ شاعرَش است...
گر چه گاهی نوپاست،اما باز...
قلب شاعر آنجاست...
پس بیایید در این بی نامی...
نام شعرهایم را پس بدهید...
بیا که قبله اَبناء آدم است اینجا***فراز صحنه تاریخ عالَم است اینجا
بسر خُرام در این شهر نور و مرکز وحی***که جایگاه رسول مکرّم است اینجا
ترا که بوسه بر این آستانه روزی شد***دل شکسته بیاور که مَحرم است اینجا
نشسته گرد غریبی بر آستان بقیع***بریز اشک که طوفانی از غم است اینجا
فروغ ماه و نگاهِ فرشتگانِ خدا***چراغ روشن شبهای مُظلِم است اینجا
نسیم هر شب و روزش غمی جدا دارد***هزار گونه غم و درد توأم است اینجا
بزرگ بانوی اسلام و بی نشان قبرش***جمالِ غربت زهرا مُجسم است اینجا
قسم به اشک علی در کنار تربت او***اِجابت دَعواتَت مسلم است اینجا
بسوز از غم ریحانه رسول الله*** که هر چه گریه کنی باز هم کم است اینجا
ببوس درگه سجاد را که رحمت او***به دردهای دل خسته مَرحم است اینجا
مزار باقر و صادق دو جلوه گاه علوم***شکوه علم خداوند عالَم است اینجا
مباد یاد شهیدان رود زخاطرِ ما***زهر چه یاد شهیدان مُقدّم است اینجا
***
لطفا در صورت کپی برداری منبع ذکر گردد ( شعر بنام شاعر ذکر گردد.)http://shaygan.parsiblog.com
قهرمانی کز شجاعت شیرِ یزدان نام اوست***هَل اَتی در مِدحَتَش از خالق عَلّام اوست
رهبر آزاد مردان ساقی کوثر علی***که اِنس و جِن هر یک به فطرت جرعه نوش جام اوست
تیره شد ایّام شاهان چون به ظلم آکنده بود***لیک روشن از عدالت تا اَبد ایّام اوست
گر چه از تقوا به نان جو قناعت می کند***بر مساکین روز و شب گسترده خوان عام اوست
حکمفرمائی که در وقت مساواتِ حقوق***از عدالت در بَرَش بیگانه چون اَرحامِ اوست
او زقرآن است و قرآن هم زاو دارد نشان***جلوه ی احکام یزدان ظاهر از اَقدام اوست
قدرت گفتارش از نهج البلاغه روشن است***بهترین سرمشقِ مردان خدا احکام اوست
با پسر گوید که خشمت را چو شَهدی خوش بنوش***آنکه خود از این عمل پیوسته شیرین کام اوست
گر چه در هرجا بلرزد از نهیبش پشت خصم***از نوای بینوایان مُرتعش اندام اوست
حُسن اخلاقش مؤثر در رهِ ترویج دین***همچو کَندر غَزوه بدر و اُحُد صَمصامِ اوست
خویش را در محضر قُرب خدا بیند علی***زآن به مِحراب دعا لرزان دل آرام اوست
مادرِ گیتی نزاید چون علی مردی دگر***این ستایش از زبان خصم بد فرجام اوست
کِثرت عِلمش عَیان از مَنطقِ شیوای او***مُعجز حِلمش عَیان از کثرت آلام اوست
هر کجا پا میگذارد مصطفی در عَرش و فَرش***باز می بیند علی را هَمرَه و هَمگامِ اوست
دل به دنیای دَنی هرگز نمیبندد علی***شیر یزدان است و دیو نَفسِ سرکش، رامِ اوست
گر وجودم را نباشد از جوارش توشه ای***در قیامت خوشه چین از خرمنِ اِکرامِ اوست
***
لطفا در صورت کپی برداری منبع ذکر گردد ( شعر بنام شاعر ذکر گردد.)http://shaygan.parsiblog.com
ای آنکه علی را پسری یا فَرَجَ الله***در مُلک خدا دادگری یا فرج الله
آن صبح دلانی که به شب گرمِ نمازند***گویند تو نور سحری یا فرج الله
کمبود حضور تو جهان را شده محسوس***اُمّید دل هر بشری یا فرج الله
هر جمع پریشان شده از داغِ شهیدی***بر جمعِ پرشان نظری یا فرج الله
ای یوسف گمگشته که در جبهه اسلام ***بس گمشده را راهبری یا فرج الله
ای پرده نشین حَرَمِ مَصلحتِ دین***کِی پرده غیبت بِدَری یا فرج الله
در راه تو بس لاله نشاندیم خدا را***آخر سوی ما کن گذری یا فرج الله
از فرط گنه ناله حسرت زده ی ما***هر چند ندارد اثری یا فرج الله
مائیم و دعا بر فرجت یا فرج الله***باشد که ببخشد اثری یا فرج الله
***
لطفا در صورت کپی برداری منبع ذکر گردد ( شعر بنام شاعر ذکر گردد.)http://shaygan.parsiblog.com
ای ماه گر شبی تو بیایی بخوابِ من***طالع شود به صبح امید آفتاب من
جانم به لب رسید و ندیدم شبابِ عمر***روزِ وصالِ توست بهار شبابِ من
در دادگاه عشق بپاداش هر گناه***کافی بود فراق تو جانا عذاب من
از عشق آتشین من و حُسن روی تو***دارد نشانه هر ورقی در کتاب من
یَابنَ الحَسَن چو می گذرد عمر با شتاب***زان رو بود براه وصالت شتاب من
ای فیض بخش جمله ذرات، از غمت***دلها بود خراب چو حال خراب من
مهر تو را به هستی عالم نمیدهم***این افتخار من بُوَد و انتخاب من
در آستان عشق تو چندیست روز و شب***می خوانمت زعجز و نگویی جواب من
عِصیان من ببخش که دَرکِ حضورِ تو*** نتوان،چو هست پرده عِصیان ،حجاب من
سر کرده ام بیاد تو من عمرو زین خوشم***کآسان بود بروز قیامت حساب من
منّت پذیر لطف تواَم گر پس از وفات***هم بگذری زراه وفا بر تُراب من
غیر از دقایقی که مؤید به یاد او***بر من گذشته است،چه باشد ثوابِ من
***
لطفا در صورت کپی برداری منبع ذکر گردد ( شعر بنام شاعر ذکر گردد.)http://shaygan.parsiblog.com
در این عصر، طاقتها گوشه ای محبوس است...
و دیگر نفسی توان پرواز ندارد...
چه تیره شدست نگاه ها...
نه میبیند ضعیفان را،نمیبیند یتیمان را...
و خنده دستگیر است در زندان لبخندها...
و آمال نا ندارند ...
و دوستیها چه بیرنگند،گسسته،مثال تسبیح پاره شده...
دورادور احوالی زیکدیگر میگیرند،بگفتار دعاگو و بکردار بی بذلند...
خفته در پی شب روزها، بی نور و بی خورشید، و چه بیروح...
دیگر شب که میشود،دست توسلی بیدار نیست ،دستها زیر سرند...
و خصوصی شده است،پیوند قلبها...
و گاهی قلبی با شارژ،لحظه های مرگ را میشمرد...
روح میرفت...بیروح...
جسمها محو خوراکیها...
چشمها مست حرامیها...
جا نماز غبار گرفته نیاز، ایمان است...
و راه مسجد، رمضانها پیداست...
و منارهایش یادگاری شده اند در قاب خیال...
عاقدان تنها یاد قرآن میکنند در خطبه عقد،و به یاد میاندازند کلام الله را...
و هر از گاهی هم ،سخنی میگوید قرآن ،به زبان استخاره...
و شاید جایی باشد برای دستهای قسممان...
و تمام اینها خبر آمدن است...
غایبِ اول شخص...
او می آید...
پس دستهایمان را پر از نیاز کنیم،و به آسمان پیوندشان زنیم،که مبادا ما باشیم، قصه این شب سرد...
اسماء خداوند ارکان هر ذره را پر نموده و برای اجرای هر خواسته ای ذکرخاص آن نامها موثرتر است.بطور مثال برای بسط کار، یا محیطی یا باسط! بگوییم یا هنگامی که طلب کرم از خداوند میکنیم ،یا کریم!و هنگامی که طلب رحمت ،یا رحیم!و هنگام طلب قدرت یا قادر!و بالاخره هنگام طلب عزت و آبرو گفتنِ یا عزیز! بسیار موثر است.
همچنین نیز همه (اسماء الله) اثر ذاتی خود را دارد و اسم جلاله که (الله) باشد نیز جایگزین همه اسمهای خداوند است.به همین دلیل هنگام اجرای هر کار روی اشیاء (بسم الله) میگوییم زیرا(مفتح الابواب) است و انجام آن کار را برای ما آسان میکند.همچنین بایستی برای روشنی قلبمان و پاکی سیرتمان از خداوند مدد بخواهیم و بخصوص با ذکر این دو نام (نور و قدوس)روشنی و پاکی را طلب کنیم.
بعضی از گناهان پرده عصمت را ازبین میبرند ،برخی ایجاد بدبختی و مذلت میکند ،گناهی باعث تغییر نعمت میشود و نافرمانی دیگر باعث حبس دعا و گناهی باعث نزول بلا و دسته ای دیگر از گناهان باعث حبس دعا و گناهی باعث نزول بلا و دسته ای دیگر از گناهان باعث قطع امید از درگاه خداوند است.لذا اگر بخواهیم این بدبختیها دامنگیرمان نشود بایستی از گناه و خلاف بپرهیزیم و برای رسیدن به پرهیزگاری از خداوند توفیق بخواهیم که اگر لطف ایشان شامل شود موفق میشویم.
میتوانیم با یاد خداوند در همه امور خود را به او نزدیکتر کنیم و هر چه به حق نزدیکتر شویم به خواسته هایمان زودتر میرسیم. شکی نیست که توفیق ذکر و تقرب را هم بایستی از پروردگار بخواهیم ،چه راه ساده و بدون هزینه جلوی پایمان گذاشته اند،با یاد خدا به او نزدیکتر شویم و به همه خواسته هایمان برسیم.انسان بایستی در همه حالات و امور،معاشرت و عبادت خاضع و متواضع باشد و از درگاه خداوند هم با خضوع و خشوع حاجت بخواهد تا زودتر به اجابت برسد ،کبر و منیت در خور شان بنده خوب خدا نیست لاجرم از تکبر دوری میجوییم.بدیهایی که از ما سر میزند علاوه بر عذاب آخرت در همین دنیا هم کیفر و عقوبت دارد و گریز از حکومت خداوند ممکن نیست.
بجز ذات رؤوف و مهربان پروردگار هیچ قدرتی نیست که رفتار زشت و ناپسند ما را به نیکی تبدیل نماید.عبادت و بندگی خداوند و طلب بخشش نه تنها باعث پاک شدن گناهان میشود بلکه خدای کریم اعمال بد گذشته ما را هم به حسنات و خوبیها تبدیل مینماید.چنانچه لطف خداوند شامل باشد،خودش بسیاری از بدیهای ما را میپوشاند و خیلی از بلاها را جلوگیری میکند،از لغزشهایمان میکاهد و بیش از آنچه استحقاق داشته باشیم یاد نیکو و حفظ غیب و دعا و ثنای مردم را از دور شامل حال ما میکند ،بطوریکه نزد همه عزیز میشویم و موجب میشود که سرفراز زندگی کنیم.
بعضی اوقات در اثر معصیت حالاتی برای انسان دست میدهد که در انجام گناه افراط میکنیم و به عکس در انجام اعمال خوب و عبادات قصور میورزیم که بایستی سریعا دست التجا بسوی خداوند رحیم و مهربان دراز کرده و ضمن اظهار ندامت و پشیمانی حال خوب را از خودش بخواهیم .
گناه روح بندگی را ضعیف میکند ،قلب ها را تیره میسازد ،قساوت می آورد و باعث میگردد که به گناهان دیگر کشیده شویم و رغبت انسان را در انجام امور خیر کم میکند تا آنجا که تلقینات شیطان را براحتی بپذیریم.
گاهی اوقات آرزوهای دور و دراز مانع میشود که انسان کارهای خیر و پرمنفعت انجام دهد.شخصی را میشناسم که ثروت او حد و حساب ندارد ولی فرزند او در خانه استیجاری بسر میبرد .این آقا به امید اینکه پولی را که میخواهد برای فرزندانش خانه تهیه کند در آینده دور چند برابر میشود لذا از تهیه خانه و ایجاد رفاه برای فرزندانش خودداری میکند و از یک ثواب بسیار بالا خود را محروم میسازد.همچنین یک جوان گمراه به امید اینکه وقت در آینده برای عبادت زیاد دارد،دوران جوانی را به بطالت میگذراند و خود را از اجرای فرامین خداوند و موهبت و لذت عبادت سالهای جوانی بی بهره و محروم میسازد و آن همه سود را جلو گیری و حبس مینماید.
همان گونه که در دعای باشکوه کمیل میخوانیم (و حبسنی عن نفعی بعد املی)
گناهان و اشتباهات ما باعث حجاب بین دعاهایمان و خداوند میگردد.سوگند دادن به عزت خداوند نیز سبب عزیز شدن انسان نزد پروردگار میشود،پس اگر سعی کنیم با رفتار و کردار خوب،خود را گرامی داریم آن حجاب برداشته میشود و دعاها ان شاء الله به اجابت میرسد.اصرار به گناه و سوء رفتار ،ما را از آفریدگار دانا دور میکند.یک جوان عاقل وقتی گناهی را مرتکب میشود بایستی بلافاصله در فرصت مناسب از خداوند پوزش بخواهد تا آثاری در نامه اعمال او نماند ومایوس از الطاف پروردگار نگردد و مطمئن باشد که خداوند غفور و مهربان است.
پروردگارا به عزتت سوگند لطفی بفرما که رفتار و کردار بدمان موجب حجاب بین دعاهای ما و تو نشود.